به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام و المسلمین منذر (ره) صاحب مجموعه پنج جلدی «مشروطیت و شیخ فضل الله نوری»، دو کتاب «پایداری تا پای دار» و «تحلیلی از نقش سهگانه شیخ شهید نوری در نهضت تحریم تنباکو» نیز از دیگر آثار وی دربارهٔ شیخ فضل الله نوری میباشد.
آنچه مرحوم استاد منذر(ره) در دستنوشته خود آورده اند، بدون هیج تحریفی به شرح ذیل می باشد؛
اما راقم این سطور، بی هیچ تعارف باید بگوید که چیزی ندارد که از آن دم زند یا بدان امیدوار باشد. عمرش از مرز چهل درگذشته و آفتاب جوانی به سرعت روی در تراجع دارد، ولی طومار عمل از طاعت و عبادت خالی است.
به قول آن بزرگ : قافله رفته است، عقب مانده ام / خیره به صحرای طلب مانده ام
و به تعبیر شیخ بهائی رضوان الله علیه :
نه اشک روان نه رخ زردی! الله! الله! که چه بی دردی
چنانچه عملی هم موجود باشد، معلوم نیست که از بوته نقد ناقد چگونه بیرون آید؟ که فرموده اند : خَلّص العمل فانّ الناقد بصیر!
امیدی اگر هست – که بسیار هم هست – به عشق و حبّی است که اباً عن جدٍ به ساحت پاک ائمه نور ورزیده است، صلوات الله علیهم اجمعین. به قول ابن فارض، که عِدل ِ حافظ شیرازی ما در مصر است :
ذهب العمر ضیاعاً و انقضی باطلاً اِن لم افز منک بشی
غیرَ ما اولیت ُمن عِقدی وِلاً عتره المبعوث حقا ًمن قص ّ
خوشبختانه اگر در دیگر اعمال، آلودگی به ریا و سمعه در کار باشد، در این یکی – عشق به محمد و آل محمد (ص) – به لطف الهی خالص بوده ام. استادم لنکرانی به ما آموخته است که بنای تشیع، بلکه توحید و انسانیت، بر «تولّی» و «تبری» است. چه اگر «جاذب الی الخیر» و «صارف عن الشر» نباشد، انسان اصولاً به سراغ معنویت و توحید نمی رود و اگر معنویتی هم موجود باشد در شوره زار ِ سبزی سوز ِ فساد می میرد. ثم کان عاقبه الذین اساءوا السوء ان کذّبوا بآیات الله.
در این میان، «تبری» مایه ای بیشتر می طلبد. زیرا هرچند حفظ و اظهار «تولّی» نیز خالی از دغدغه و زحمت نیست اما این تبری است که «سر می شکند دیوارش». ولی چه باک که عنایات و الطاف ویژه الهی و خیرات و برکات خاص خداوندی عمدتاً میوه رنج و مزد صبری است که انسان در راه تولّی – و خصوصا – تبری تحمل می کند و اساساً بی این دو، زندگی به جز برهوتی از پوچی و بیهودگی نیست : هل الدین الّا الحبّ و البغض. بنابر این :
رنج راحت شد چو مقصد شد بزرگ گَرد گلّه توتیای چشم گرگ
خوشوقتم که هیچگاه تاجر عقیده نبوده و برای خوشامد ارباب قدرت، خامه بر نامه ننهاده ام و بنده و برده ی هیچ حزب و سازمان و انجمن و دفتر و بیتی نبوده ام، «نه خداوند رعیت و نه غلام شهریارم» .
عشقی بی پایان به اساس قیام و نظام اسلامی ایران وحاکمیت احکام نورانیت اسلام داشته و ان شاءالله بی روی و ریا در حدود احساس تکلیف و از سر عقیده و ایمان، در راه تبیین مبانی و تثبیت ارکان الهی آن قلم و قدم زده ام.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷